فاش گویم که دگرریخته شدبال وپرم که شدم فارغ ازاحوال تن محتظرم
سالهاخواب.مرادرکفنش مهمان کرد تانداندکه دراین حال چه آیدبه سرم
من چه کردم که شودخلدبرین جایگهم زین جهنم که روم جای دگردرخطرم
حالیاکنگره ای هست ودل ودانش ودین تاکه هموارکنم توشه راه سفرم
هرکه شدهمره من بامن وبی من باشد بجزازتاج سری کوشده است همسفرم
سراینده :سید مصطفی ذوالفقاری
با امید میشود دوباره متولد شد_گفتگو با همسفر سارا لژیون دوم
,مصطفی ,توشه ,راه ,سفرمهرکه ,شدهمره , ,راه سفرمهرکه ,هموارکنم توشه ,توشه راه ,سفرمهرکه شدهمره
درباره این سایت